نشرات زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
فارسی English عربي
3486
-
الف
+

«اکبر عبدی»: مادرم استعداد من را در بازیگری کشف کرد/ چند بار مردم و زنده شدم

«اکبر عبدی» با حضور در یک برنامه تلویزیونی خاطراتی شنیده نشده از زندگی اش را بازگو کرد.

 به گزارش آی فیلم2، «اکبر عبدی» بازیگر سینما، تیاتر و تلویزیون ایران که مخاطبان تلویزیون آی فیلم 2 بازی وی را در سریال های «زیر آسمان شهر3» و «بازم مدرسم دیر شد» شاهد بودند، در یک برنامه تلویزیونی از خاطراتش در دوران طفولیت سخن گفت.

«اکبر عبدی» درباره دوران خردکی اش گفت: در دوران طفولیت ، بچه‌ها مرا «اکبر گامبو» صدا می‌زدند. من بسیار ناراحت می‌شدم. آن موقع از خدا می‌خواستم که وقتی کلان شدم یک نظامی شوم که رتبه و مقامی داشته باشد و دیگر کسی من را با نام «اکبر گامبو» صدا نزند.

وی در پیوند با همین موضوع افزود: کلان شدم و نظامی نشدم و وارد کار سینما شدم و الحمدلله به چنان شهرتی دست پیدا کردم که همه من را با نام «اکبر عبدی» صدا می‌زنند.

عبدی در پاسخ به این سوال که در دوران نوجوانی و طفولیت کاری برای امرار معاش انجام داده‌ یا خیر، گفت: کارهای بسیاری یاد داشتم. ولدینگ کاری، نجاری، نساجی، دست فروشی و یک مدتی هم در آهن‌فروشی کار می‌کردم. این آهن فروشی متعلق به بچه کاکای پدرم بود و من نزد او شاگردی می‌کردم.

وی ادامه داد: آن زمان ها در بازار، بچه کاکایم مرا می‌فرستاد تا از کبابی بازار نان چاشت بیاورم. صاحب کبابی اولین کاری که می‌کرد این بود که یک بشقاب پلو و قرمه گوشت جلوی من می‌گذاشت و می‌گفت: بخور. این کارش دو دلیل داشت اول اینکه او فکر می‌کرد ممکن است که خلیفه من، مرا سر دسترخوان خودش راه ندهد و دسترخوانش را از شاگردش جدا کند. در حالیکه خلیفه من بچه کاکایم بود و این حرف‌ها را با من نداشت؛ دوم اینکه با این کارش شکم مرا سیر می‌کرد که مبادا در این فاصله که من به حجره بچه کاکایم می‌رسم، به نان چاشت او دستک بزنم.

«اکبر عبدی» درباره دوران کسب و کار نوجوانی خود توضیح داد: یک روز رفتم یک کیلو ماست خریدم و تصمیم گرفتم با آن دوغ درست کنم و بفروشم. من دوغ را درست کردم و دیدم مردم خوب می‌خرند. به برادرم گفتم برو یه کاسه آب بیار و او هر بار می‌رفت و یک کاسه آب می‌آورد و من در دوغ می‌ریختم و دوغ رقیق‌تر می‌شد.

عبدی افزود: شب که شد رفتیم خانه و شروع کردیم به شمار کردن پول ها مادرم که پول ها را دید، پرسید که شما فقط یک کیلو ماست داشتید، اما این پول چند برابر آن می‌شود. خلاصه وقتی مادرم قضیه را فهمید ما را دعوا کرد و گفت فردا پیش از چاشت باید برید، این پول‌ها را به کسانی که از شما دوغ خریدند پس بدهید. ما هم فردایش رفتیم و مقداری از آن پول ها را پس دادیم.

«اکبر عبدی» در پاسخ به این سوال که اولین کسی که شما را کشف کرد و متوجه استعداد بازیگری شما شد چه کسی بود؟ گفت: شاید اولین کسی که متوجه استعداد بازیگری من شد، مادرم بود. آن زمان ۸ سالم بود و از یک مهمانی برگشته بودیم که من شروع کردم و ساز(ادای) همه حاضران در آن مهمانی را در آوردم. بعدها که کلان تر شدم فهمیدم که در کانون پرورش فکری کلاس‌های تیاتر برگزار می‌شود، تصمیم گرفتم که در این کورس ها شرکت کنم.

وی ادامه داد: به مادرم گفتم که می‌خواهم ۳ ماه تابستان در کورس های تیاتر شرکت کنم و هزینه آن پنجاه تومن است؛ مادرم هر طور شده پول را برای من فراهم کرد و به من داد تا در این کورس ‌ها شرکت کنم. بعدها فهمیدم که مادرم چوری اش (النگو) را برای کلاس تیاتر من فروخته است.

«اکبر عبدی» گفت: خیلی دوست دارم خاطراتم را از ۱۸ سالگی تا امروز که ۶۰ ساله هستم، تعریف کنم؛ البته بدون سانسور. دوست دارم به بچه‌ها بگویم ۲۵ سال تریاک مصرف کردم و حدود ۱۵ سال سیگار کشیدم؛ اما بعد از پیوند کلیه ۵ سال است که پاک هستم. من اکبر عبدی حدود ۴ سال و نیم است که پاک هستم. 

وی در پاسخ به این سوال که تاکنون چه درخواستی از خدا داشته‌ای؟ گفت: بار دومی که به حج مشرف شدم در سال ۱۳۷۸  از خدا خواستم که تهران زلزله نیاید. از خدا خواستم به طور کلی زلزله تهران را از برنامه کاری‌اش خارج کند (خنده).

عبدی در ادامه دادامه داد: من هر چه از خدا خواستم را به دست آوردم. پول، ماشین، خانه، زن خوب، بچه خوب. هر چه خواستم از خدا گرفتم. ۶۰ سال هم از خدا عمر گرفتم. چند بار من را برد و برگرداند. گرچه به نظر من عمر بلند خوب نیست؛ عاقبت خوب مهم است.

«‌اکبر عبدی» زاده ۴ سنبله(شهریور) ۱۳۳۹ در تهران، از بازیگران صاحب سبک سینما و تلویزیون ایران است و دارنده نشان درجه یک فرهنگ و هنر می باشد.

او  از سال ۱۳۵۸ با دریافت مدرک دیپلوم با نمایش‌های آماتوری فعالیت هنری‌اش را آغاز کرد و سپس از سال ۱۳۶۰ با سریال «مثل آباد» به تلویزیون آمد.

فلم های سینمایی «خواب زده ها»، «يکي برای همه»، «عمليات مهد کودک»، «شاباش»، «پس کوچه هاي شمرون»، «بچگيتو فراموش نکن»، «تلفن همراه رئيس جمهور» و «جابجا» و سریال های «معراجی ها»، «بچه های نسبتا بد» و «شش قهرمان و نصفی» از آخرین آثار آقای عبدی در دهه 90 می باشد.

سریال های «در چشم باد»، «باز مدرسم دیر شد»، «پرانتز باز» و «در خانه» و فلم های سینمایی «اخراجی ها1و 2» و «رسوایی2» با بازی آقای عبدی پیش تر از شبکه آی فیلم 2 نشر شده است.

م ح

بیشتر بخوانید:

دانلود سریال «در چشم باد»

دانلود سریال «باز مدرسه ام دیر شد»

دانلود سریال »پرانتز باز»

دانلود سریال «زیر آسمان شهر3»

دانلود سریال «در خانه» 

دانلود فلم «اخراجی 1» 

دانلود فلم «اخراجی2» 

دانلود فلم «رسوایی2» 

م ح

نظر شما
ارسال نظر